درس 14 – لغات سطح A1 آلمانی
gehören
(متعلق بودن)
Wem gehört das?
(این متعلق به چه کسی است؟)
das Geld
(پول)
Hast du noch Geld?
(هنوز پول داری؟)
das Gemüse
(سبزیجات)
Gemüse brauchen wir auch noch.
(ما به سبزیجات هم نیاز داریم.)
das Gepäck
(چمدان)
Wollen Sie Ihr Gepäck mitnehmen?
(آیا می خواهید چمدانتان را هم با خود ببرید؟)
gerade
(دقیقا، فقط، الان)
Da kommt er ja gerade.
(الان خودش آمد.)
geradeaus
(مستقیم)
Gehen Sie immer geradeaus!
([همینطور] مستقیم بروید!)
gern(e)
(ترجیحا، از روی علاقه، دوست داشتن)
Ich gehe gerne einkaufen.
(من از روی علاقه به خرید می روم. [من خرید کردن را دوست دارم.])
das Geschäft , -e
(مغازه، کاسبی)
Die Geschäfte schließen um 18.30 Uhr.
(مغازه ها ساعت 18:30 می بندند.)
das Geschenk , -e
(هدیه، کادو)
Danke für das schöne Geschenk.
(بابت هدیه زیبا ممنون.)
die Geschwister (pl.)
(خواهر و برادر)
Ich habe leider keine Geschwister.
(من متاسفانه خواهر و برادری ندارم.)
das Gespräch , -e
(گفت و گو، مذاکره)
Das Gespräch mit Frau Kunz ist um 14 Uhr.
(گفت و گو با خانم کونز ساعت 14 است.)
gestern
(دیروز)
Gestern war ich krank.
(دیروز من مریض بودم.)
gestorben
(مرده، فوت کرده)
Meine Frau ist gestern gestorben.
(زن من دیروز فوت کرد.)
das Getränk , -e
(نوشیدنی)
Mein Lieblingsgetränk ist Tomatensaft.
(نوشیدنی مورد علاقه من آب گوجه است.)
das Gewicht
(وزن)
Bei „Gewicht“ schreibst du: 62 Kilo.
(برای وزن بنویس: 62 کیلو.)
gewinnen
(پیروز شدن، برنده شدن، بردن)
Wer gewinnt das Spiel?
(بازی رو کی برد؟)
das Glas , -ä, er
(لیوان، شیشه)
Bitte noch ein Glas Wein!
(لطفا یک لیوان شراب.)
Wir brauchen noch drei Gläser.
(ما به سه لیوان دیگر نیاز داریم.)
glauben
(باور کردن، باور داشتن)
Sie können mir glauben, es ist so.
(آنها می تواند مرا باور کنند، اینطوری است.)
Ich glaube, er kommt gleich.
(من باور دارم او الان می آید.)
gleich
(یکسان، مشابه، به زودی، الان)
Das ist mir gleich.
(برای من یکسان است. [برای من فرقی ندارد.])
Das ist der gleiche Preis.
(این هم قیمت مشابه است. [این هم همان قیمت است.])
Ich komme gleich.
(الان می آیم.)
gehören
(متعلق بودن)
Wem gehört das?
(این متعلق به چه کسی است؟)
۱ دیدگاه. نظر بدهید
با سلام
خسته نباشید
gehören دوبار در این قسمت ذکر شده (اولین و آخرین کلمه تکراریست)