داستان کوتاه – The Best Practice Ever
فارسی |
انگلیسی |
شانون عاشق بسکتبال است. او همه چیز راجع به بسکتبال را دوست دارد. شانون همیشه چشم انتظار تمرین بسکتبال است. او عاشق تمرین کردن است. او از رقابت کردن لذت می برد. او از وقتگذرانی با هم تیمی هایش لذت می برد. |
Shannon loves basketball. She loves everything about basketball. Shannon always looks forward to basketball practice. She enjoys the workout. She enjoys the competition. She enjoys the time with her teammates. |
مربی همیشه تمرین را یک مدل شروع می کند. آنها ده بار دور سالن ورزشی می دوند و بعد تمرین کششی انجام می دهند. بعد شروع به تمرین پرتاب می کنند. (شانون همیشه بیشتر پرتاب هایش را به درون سبد می اندازد!) |
Coach always starts practice the same way. They run ten laps around the gym and then stretch out. They then practice shots. (Shannon usually sinks most of hers!) |
بعد مربی تمرین های جدیدی به آنها یاد می دهد. بعد آنها تکنیک هایی که در بازی ها استفاده می کنند تمرین می کنند. |
Then the coach introduces new drills. Then they practice the plays they use in games. |
شانون تمرکز می کند و بهترینش را ارائه می دهد. او سخت تلاش می کند و هم تیمی هایش قدردان تلاش هایش هستند. او همیشه نگاه مثبتی دارد و هم تیمی هایش را تشویق می کند تا سخت تلاش کنند و بهترین شان را ارائه دهند. |
Shannon concentrates and does her best. She works hard, and her teammates appreciate her for it. She always has a positive attitude and encourages her teammates to work harder and do their best. |
اما امروز، شانون مچ پایش پیچ می خورد و زمین می خورد. او از درد فریاد می زند، کاری که از شانون بعدی به نظر میرسید. او به ندرت گریه می کند. همه با عجله به سمتش می روند تا ببینند حالش خوب است یا نه. |
But today, Shannon twists her ankle and falls down. She cries out in pain, which is unusual for Shannon. She rarely cries. Everyone rushes over to see if she is okay. |
یکی از هم تیمی هایش می دود تا برای مچ پایش یخ بیاورد. (یخ به خوابیدن ورم کمک می کند.) بقیه کمک می کنند و او را از زمین بازی خارج می کنند و می نشانند تا استراحت کند. |
One of her teammates runs to get ice for her ankle. (Ice helps with the swelling.) The others help her off the court and she sits down to rest. |
مربی از شانون می پرسد حالش خوب است یا نه. او می گوید:« من خوبم. مچ پا خوب می شود.» |
The coach asks Shannon if she is okay. She says, “I am fine. Ankles heal.” |
مربی سرش را تکان می دهد و می گوید:« شانون، طبق معمول من تحت تاثیر دید مثبت و روحیه ی تیمی تو هستم. به افتخار شانون، همگی برویم و بستنی بخوریم!» |
The coach shakes her head. “Shannon,” she says, “As usual, I am impressed with your attitude and team spirit. In honor of Shannon, we should all go get ice cream!” |
پس تمام تیم سوار اتوبوس مدرسه می شوند و مربی آنها را برای بستنی خوردن بیرون می برد. |
So, the whole team climbs aboard the school bus and the coach takes them all out for ice cream. |
شانون همانطور که دارد بستنی قیفی نعنایی با تکه شکلاتی اش را می خورد می گوید:« امروز من بیشتر از هر روز دیگر تمرین بسکتبال را دوست دارم!» |
As she licks her mint chocolate chip ice cream cone, Shannon says, “Today, I love basketball practice more than ever!” |