حرف اضافه در زبان انگلیسی
حروف اضافه (Preposition) کلمات کوتاهی هستند که معمولا پیش از اسم ها می آیند. حروف اضافه رابطه بخش های مختلف جمله با هم را نشان می دهند.
دسته بندی حروف اضافه
حروف اضافه براساس نوع استفاده از آنها به سه دسته تقسیم می شوند:
- حروف اضافه زمان
- حروف اضافه مکان و حرکت
- حروف اضافه دیگر
لیست حروف اضافه
حروف اضافه زمان
حرف اضافه | کاربرد | مثال |
as of/from | زمان یا تاریخی که چیزی شروع می شود. |
I’m on holiday as of/from tomorrow. (من از فردا در تعطیلات هستم.) |
ago | یک زمان مشخص در گذشته |
two years ago (دو سال پیش) |
at | شب |
at night (در شب) |
برای اشاره به آخر هفته
(در امریکایی از on برای همین کاربرد استفاده می شود) |
at the weekend (در آخر هفته) |
|
زمان مشخص |
at half past nine (در ساعت نه و نیم) |
|
تعطیلات رسمی |
at Christmas, at Easter (در کریسمس، در عید پاک) |
|
before | پیش از یک زمان یا تاریخ مشخص |
before 2004 (پیش از 2004) |
by | برای نشان دادن، هر زمان تا یک زمان مشخص |
I will be back by 6 o’clock. (من تا 6 برخواهم گشت. [تا آن موقع حتما برگشته ام]) |
قبل یا تا یک زمان مشخص در زمان |
By 11 o’clock I had read five pages. (تا ساعت 11 من 5 صفحه خوانده بودم.) |
|
during | در طول یک دوره زمانی |
during the summer holidays (در طول تعطیلات تابستانی) |
for | برای یک دوره مشخص زمانی |
for two years (برای دو سال) |
from … until/ till/to |
زمانی که چیزی شروع / تمام می شود |
from Monday until/till/to Friday (از دوشنبه تا جمعه) |
in | برای اشاره به ماه ها یا فصل ها |
in August / in winter (در ماه اگوست، در زمستان) |
برای اشاره به یک دوره روز |
in the morning (در صبح) |
|
برای اشاره به یک سال خاص |
in 2006 (در سال 2006) |
|
زمان تقریبی |
in an hour, in the past, in the future (در یک ساعت، در گذشته، در آینده) |
|
on | برای اشاره به روزهای هفته |
on Monday (در دو شنبه) |
برای اشاره به تاریخ ها |
on 16th May (در شانزدهم ماه می) |
|
برای اشاره به تعطیلات رسمی (که با روز آمده اند) |
on Easter Monday (در دوشنبه عید پاک) |
|
past | برای اشاره به دقیقه در ساعت (در آمریکایی معمولا برای همین کاربرد از After استفاده می شود.) |
ten past six (6:10) (ساعت 6 و ده دقیقه [ده دقیقه بعد از 6]) |
since | برای اشاره به چیزی که از زمانی مشخص در گذشته شروع شده |
since 1980 (از 1980 به بعد) |
to | برای اشاره به دقیقه در ساعت (در آمریکایی معمولا برای همین کاربرد از before استفاده می شود.) |
ten to six (5:50) (ساعت ده دقیقه به شش) |
until/till | برای اشاره به اینکه به چقدر تا یک زمان مشخص فاصله داریم. |
He is on holiday until/till Friday. (او تا جمعه در تعطیلات است.) |
حروف اضافه مکان و حرکت
حرف اضافه | کاربرد | مثال |
above | برای اشاره به اینکه چیزی بالاتر از چیز دیگری قرار دارد اما دقیقا روی آن نیست. |
The castle stands above the town. (قلعه بالای شهر است.) |
across | اشاره به حرکت از یک طرف به طرف دیگر چیزی، یا در امتداد چیزی |
to walk across a bridge (از یک پل رد شدن) to swim across a lake (در طول یک دریاچه شنا کردن) |
against | برای نشان دادن دو چیز مقابل هم |
Barcelona is playing against Manchester tonight. (بارسلونا امشب مقابل منچستر بازی می کند.) |
برای نشان دادن تماس چیزی با دیگری که آن را نگه می دارد یا تصادم دو چیز با هم. |
Michael stood with his back against the wall. (مایکل در حالی که پشتش بر روی دیوار بود ایستاد.) |
|
at | برای اشاره به نزدیک چیزی بودن، جلوی چیزی بودن |
at the door, at the station (جلوی در، در ایستگاه) |
برای اشاره به روی به روی یک میز بودن |
at the table (روی به روی میز / جلوی میز) |
|
برای اشاره به حضور در یک مراسم، یا محل یک مراسم |
at a concert, at the party (در کنسرت، در مهمانی) |
|
برای اشاره به محلی که مردم کاری خاص در آن انجام می دهند (فیلم می بینند، درس می خوانند، کار می کنند) |
at the cinema, at school, at work (در سینما، در مدرسه، در محل کار) |
|
برای نشان دادن محل یک ملاقات یا قرار |
at sb’s house, at the doctor’s (در خانه یک نفر، در [مطب] دکتر) |
|
behind | برای نشان دادن اینکه چیزی دقیقا پشت چیز دیگری است |
There is a beautiful garden behind the house. (یک باغ زیبا پشت خانه هست.) |
below | برای نشان دادن اینکه چیزی زیر چیز دیگر است، اما روی زمین یا کف |
The fish are below the surface. (ماهی ها زیر سطح هستند.) |
by, next to, beside | برای نشان دادن نزدیکی خیلی زیاد بین دو چیز |
Jane is standing by/next to/beside the car. (جین در کنار ماشین ایستاده است.) |
from | برای نشان دادن منشا یک چیز، یا اینکه چیزی از جایی آمده |
a flower from the garden (یک گل از باغ) |
in | برای اشاره به وجود یا حضور در اتاق، ساختمان، خیابان، شهر، کشور |
in the kitchen, in hospital, in London, in Ireland (در اشپزخانه، در بیمارستان، در لندن، در ایرلند) |
برای اشاره به مطلبی در یک کتاب، روزنامه و … |
in the book (در کتاب) |
|
برای اشاره چیزی در ماشین یا تاکسی |
in the car, in a taxi (در ماشین، در یک تاکسی) |
|
برای اشاره به چیزی در یک تصویر یا در جهان |
in the picture, in the world (در تصویر، در جهان) |
|
into | نشان دادن ورود به یک اتاق یا ساختمان |
to go into the kitchen/house (وارد شدن به آشپزخانه / خانه) |
in front of | نشان دادن اینکه چیزی روبه روی چیز دیگر قرار گرفته |
There are two men in front of the house. (دو مرد روبه روی خانه هستند.) |
on | اشاره به اینکه چیزی به جایی یا چیزی وصل یا ضمیمه شده |
the picture on the wall (تصویر روی دیوار) |
اشاره به نزدیکی به یک رودخانه |
London lies on the Thames. (لندن در کنار روخانه تایمز قرار دارد) |
|
برای اشاره به قرار گرفتن چیزی برو روی یک سطح صاف |
on the table (روی میز) |
|
برای اشاره به چیزی در کنار چیز دیگر (چپ یا راست) |
on the left (سمت چپ) |
|
اشاره به وجود چیزی در یک طبقه خاص از یک ساختمان |
on the first floor (در طبقه اول) |
|
برای اشاره به چیزی در یکی از وسایل حمل و نقل عمومی |
on the bus, on a plane (در اتوبوس، در هواپیما) |
|
برای اشاره به یک برنامه در تلویزیون، رادیو یا اینترنت |
on TV, on the radio, on the internet (در تلویزیون، در رادیو، در اینترنت) |
|
over | برای نشان دادن چیزی که بر روی چیز دیگر به عنوان یک پوشش یا محافظ قرار می گیرد. |
Put a jacket on over your shirt! (یک کاپشن روی پیرهنت پبوش.) |
به معنای “بیش از” |
over 16 years of age (بیش از 16 سال سن) |
|
اشاره به حرکت از یک طرف به طرف دیگر چیزی، یا در امتداد چیزی |
to walk over a bridge (قدم زدن روی یک پل) |
|
برای اشاره به گذشتن از یک مانع بلند |
to climb over a wall (بالا رفتن از یک دیوار [و رفتن پشت آن]) |
|
through | برای اشاره به حرکت از درون چیزی |
to drive through a tunnel (رانندگی کردن از درون تونل) |
to | برای اشاره به رفتن به جایی ، یا پیش فردی |
to go to the cinema (به سینما رفتن) |
برای اشاره به رفتن به یک شهر یا کشور |
to go to London/Ireland (به لندن/ ایرلند رفتن) |
|
برای اشاره به رفتن به تختخواب |
to go to bed (به تختخواب رفتن) |
|
برای اشاره به رفتن به محل کار |
to go to work (سرکار رفتن) |
|
towards | برای اشاره به حرکت کردن به سمت چیزی |
to go 5 steps towards the house (5 قدم به سمت خانه رفتن) |
under | برای اشاره به اینکه چیزی زیر چیز دیگری است |
The bag is under the table. (کیف زیر میز است.) |
حروف اضافه مهم دیگر
حرف اضافه | کاربرد | مثال |
about | برای اشاره به چیزی در مورد موضوعی خاص |
We were talking about you. (ما در مورد تو صحبت می کردیم.) |
at | برای اشاره به سن (سن افراد یا چیزها) |
She learned Russian at 45. (او روسی را در 45 سالگی یاد گرفت.) |
by | برای اشاره به خالق یک اثر |
a book by Mark Twain (یک کتاب از مارک تواین) |
برای اشاره به میزان افزایش یا کاهش (معمولا درصد یا قیمت) |
Prices have risen by 10 percent. (قیمت ها 10 درصد افزایش داشته اند.) |
|
برای اشاره به وسیله ای جا به جایی |
by car, by bus (با ماشین، با اتوبوس) |
|
from | برای اشاره به منشا یا ارسال کننده یک چیز |
a present from Jane (یک جایزه از طرف جین) |
of | برای اشاره به مالکیت |
a page of the book (یک صفحه از کتاب) |
on | برای اشاره به حرکت پیاده یا روی اسب |
on foot, on horseback (روی پا [پیاده]، روی اسب) |
with | برای اشاره به همراهی دو یا چند چیز یا فرد با هم |
with my parents, with a friend (با پدر و مادرم، با یک دوست) |
برای اشاره به داشتن چیزی، داشتن یک خصوصیت |
a woman with red hair (یک زن با موهای قرمز) |
|
برای اشاره به ماده یا ابزار تولید کننده یک چیز یا انجام دهنده یک کار |
The scratch was treated with an anticeptic. (این خراش با داروی ضدعفونی درمان شد.) |
لینک های مفید
موضوعات | ||||
---|---|---|---|---|
افعال | ||||
حالت شرطی | وجه وصفی فعل |
|||
ساختن صفات | بقیه بخش ها |
۵ دیدگاه. نظر بدهید
خیلی مطلب خوب و مفیدی بود
it is good very much however is boring
بد نبود
ممنون خیلی مفید بود ایا تمام حروف اضافه همینا بودن؟؟
شما همینارو بتونی یاد بگیری به چیز دیگه ای نیاز نداری