درس 4 – لغات سطح A1 آلمانی

  1. خانه
  2. chevron_right
  3. آموزش زبان آلمانی
  4. chevron_right
  5. لغت دانی زبان آلمانی
  6. chevron_right
  7. درس 4 – لغات سطح A1 آلمانی
das Ausland

(کشور خارجی، خارج)

Fahren Sie ins Ausland?

(آیا به خارج مسافرت می کنی؟)


der Ausländer, –

(فرد خارجی، خارجی)

Sind Sie Ausländerin?

(یا شما خارجی [خانم خارجی] هستید؟)


ausländisch

(چیز خارجی، مرتبط با خارج، خارجی)

Leider habe ich nur ausländisches Geld.

(متاسفانه ما فقط پول خارجی داریم.)


ausmachen

(خاموش کردن)

Mach bitte das Licht aus!

(لطفا آن چراغ را خاموش کن!)


die Aussage , -n

(عبارت)

Ist die Aussage richtig oder falsch?

(این عبارت درست است یا غلظ؟)


aussehen

(به نظر رسیدن)

Das sieht schön aus.

(این قشنگ به نظر می رسه.)


aus sein

(خاموش بودن، تعطیل بودن)

Das Licht ist aus.

(این چراغ خاموش است.)

Die Schule ist aus.

(مدرسه تعطیل است.)


aussteigen

(بیرون رفتن، بیرون زدن، حرکت کردن)

Wo muss ich aussteigen?

(من باید کجا برم؟ [من باید بعد از بیرون رفتن کجا برم؟])


der Ausweis

(کارت شناسایی)

Hier ist mein Ausweis.

(این هم کارت شناسایی من.)


[sich] ausziehen

(لباس در آوردن، لخت شدن)

Zieh die Schuhe aus, bitte!

(لطفا کفش ها رو دربیاورید!)


das Auto , -s

(ماشین، خودرو)

Er kommt mit dem Auto.

(او با ماشین می آید.)


die Autobahn , -en

(اتوبان، بزرگراه)

Wo geht‘s hier bitte zur Autobahn?

(اینجا از کجا به اتوبان می رسد؟ [از اینجا چطور می شود به اتوبان رفت؟])


der Automat

(دستگاه، دستگاه خودپرداز، دستگاه خودکار فروش)

Die Fahrkarten gibt es nur am Automaten.

(بلیط تنها در دستگاه در دسترس است. [بلیط را فقط میتوانید از دستگاه بخرید.])


automatisch

(اتوماتیک، خودکار)

Du musst nichts machen. Das geht automatisch.

(تو نباید هیچ کاری بکنید، این خودکار انجام می شود.)


das Baby , -s

(کودک، خودسال)

Mein Kind ist noch ein Baby.

(بچه من هنوز خودسال است.)


die Bäckerei

(نانوایی، شیرینی پزی)

Ich geh mal schnell zur Bäckerei.

(من سریع تا نانوایی می رود.)


das Bad

(حمام)

Wir haben kein großes Bad.

(ما یک حمام بزرگ نداریم.)


baden

(حمام کردن، توی وان حمام کردن)

Ich bade nicht so gern, ich dusche lieber.

(من معمولا [توی وان] حمام نمی کنم، ترجیح میدهم دوش بگیرم.)


die Bahn

(قطار)

Wir fahren lieber mit der Bahn.

(ما ترجیح می دهیم با قطار مسافرت کنیم.)

Ich nehme die nächste Bahn.

(من قطار بعدی را میگیرم. [سوار قطار بعدی می شوم.])


der Bahnhof

(ایستگاه راه آهن، ایستگاه قطار)

Komme ich hier zum Bahnhof?

(من برای ایستگاه قطار اینجا می آیم.)

۵ دیدگاه. نظر بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.