درس 5 – لغات سطح A1 آلمانی

  1. خانه
  2. chevron_right
  3. آموزش زبان آلمانی
  4. chevron_right
  5. لغت دانی زبان آلمانی
  6. chevron_right
  7. درس 5 – لغات سطح A1 آلمانی
der Bahnsteig

(سکوی ایستگاه قطار)

Auf welchem Bahnsteig fährt der Zug?

(قطار بر روی کدام سکو حرکت می کند؟)


bald

(به زودی، زود، به سرعت)

Ich komme bald.

(من به سرعت می آیم.)


der Balkon

(بالکون)

Die Wohnung hat auch einen kleinen Balkon.

(واحد مسکونی یک بالکون کوچک هم دارد.)


die Banane , -n

(موز)

Drei Bananen, bitte!

(سه تا موز لطفا!)


die Bank

(بانک، نیمکت)

Die Bank schließt schon um vier Uhr.

(بانک راس ساعت چهار بسته می شود.)

Er sitzt im Park auf einer Bank und liest.

(او در پارک بر روی یک نمیکت می نشیند و مطالعه می کند.)


bar

(نقدا، به صورت پول نقد)

Muss ich bar zahlen oder geht‘s auch mit Karte?

(آیا باید نقدا پرداخت کنم یا با کارت هم می شود؟)


der Bauch

(شکم)

Seit gestern tut mir der Bauch weh.

(از دیروز شکمم درد می کند.)


der Baum , -ä, e

(درخت)

Vorsicht, fahr nicht an den Baum!

(مواظب باش، به سمت درخت رانندگی نکن!)


der Beamte , -n

(کارمند دولت، کارمند، مسئول دولتی)

Fragen Sie die Beamtin an Schalter acht!

(از کارمند پشت پیشخوان شماره 8 بپرسید!)


bedeuten

(معنی دادن، معنی دادن، به معنای بودن)

Was bedeutet das Wort?

(این واژه به چه معناست؟)


beginnen

(شروع کردن)

Das Spiel beginnt um 15.30 Uhr.

(بازی ساعت 15 و 30 دقیقه شروع می شود.)


bei

(حرف اضافه)

Offenbach liegt bei Frankfurt.

(اوفن باخ در فرانفورت است.)

Ich wohne bei meinen Eltern.

(من پیش پدر و مادرم زندگی می کنم.)

Bei uns regnet es heute.

(پیش ما [اینجا] امروز باران می آید.)

Er arbeitet bei der Polizei.

(او در پلیس کار می کند.)


beide

(هردو، هر دوتا)

Beide Eltern arbeiten.

(هردوتا والد من کار می کنند.)

Wir kommen beide.

(ما هر دو می آییم.)


das Bein , -e

(پا)

Mein rechtes Bein tut weh.

(پای راست من درد می کند.)


das Beispiel , -e

(مثال)

Kannst du mir ein Beispiel sagen?

(آیا می توانی به من یک مثال بگویی؟ [برایم یک مثال بزنی؟])


zum Beispiel /z. B.

(مثلا، برای مثال)

Viele meiner Verwandten, z. B. meine beiden Brüder, arbeiten auch hier.

(خیلی از فامیل های من مثلا دوتا برادرم هم اینجا کار می کنند.)


bekannt

(معروف، شناخته شده، مشهور)

Picasso ist sehr bekannt.

(پیکاسو خیلی مشهور است.)


der/die Bekannte , -n

(آشنا، آشنای دور)

Ein Bekannter von mir heißt Klaus.

(اسم یکی از آشناهای من کلاوس است.)


bekommen

(دریافت کردن، گرفتن)

Haben Sie meinen Brief bekommen?

(آیا نامه من را دریافت کردی؟)

Was bekommen Sie?

(چی می گیرید؟ [می خواهید چی سفارش دهید؟])

Dieses Medikament bekommen Sie in der Apotheke.

(این دارو ها را در داروخانه دریافت می کنید.)


benutzen

(مصرف کردن، استفاده کردن)

Die Aufzüge bitte nicht benutzen!

(لطفا از آسانسور استفاده نکنید!)

۵ دیدگاه. نظر بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.